۱۳۸۷ شهریور ۶, چهارشنبه

ردیف در موسیقی سنتی ایران

همیشه وقتی بحث ردیف در موسیقی ایرانی میان اساتید یا هنرمندان یا هنرجویان پیش می آید ، افراد واکنش های متفاوتی نشان می دهند : ۱ - عده ای شمشیر را از رو بسته و ردیف را یک الگوی خشک و بی روح که تنها برای تقسیم بندی دستگاه و آواز ساخته شده می دانند و آن را به خودی خود فاقد ارزش هنری می دانند . این افراد هرگونه تغییر و تفسیر و نوآوری در ردیف را مجاز دانسته و معتقدند یک هنرجو نمی تواند تنها به پشتوانه یادگیری ردیف و تسلط بر آن ، اجرا و هنر خود را به نحو مطلوب ارایه دهد و در انتهای دوره یادگیری ردیف دارای نقصان و کاستی هایی است که با برگزاری دوره های یادگیری در زمینه های مختلف از جمله صداسازی و دوره های پیشرفته و ... این کمبود ها جبران می شود . البته به نظر من یکی از دلایل برخورد خصمانه این گروه با مقوله ردیف ، عدم آشنایی کامل بر آن و عدم برقراری ارتباط با پیچیدگی های آن است که آن را بسیار ساده فرض می کنند . در صورتی که در جای جای ردیف های موسیقی ما ، به ویژه ردیف آوازی ، نکته ها و ظرایفی وجود دارد که علم به هر یک از آنها می تواند منجر به خلق یک اثر ماندگار ، تصنیفی زیبا و یا آوازی دلنشین شود ! ۲ - عده ای هم هستند که ردیف را در برگیرنده همه گوشه ها و ترتیب و ترکیب این گوشه ها ، نحوه تقدم و تاخر و روایت آنها می دانند . این عده معتقد به روش سنتی تعلیم موسیقی ایرانی هستند که در آن هر خواننده یا نوازنده ، به ترتیب تعدادی گوشه را به صورت شفاهی و سینه به سینه از استاد فرا می گیرد و حفظ می کند . این گروه معتقدند که یک هنرجو پس از پایان دوره یادگیری ردیف ( که البته خیلی از اساتید ، پایانی را برای ردیف قایل نیستند و آن را بسیار گسترده می دانند ) خواهد توانست که بدون اشکال و با برداشت صحیح از اندوخته های خود راه و سبک خویش را در موسیقی ایرانی انتخاب و به سوی تکامل گام بردارد و به طور کلی این دسته برای ردیف ، ارزش والایی قایل هستند و عامل اصلی در تعلیم و پرورش درست را ردیف می دانند .

۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

زنده یاد حسین تهرانی

حسین تهرانی پسر میرزا اسماعیل درسال129۰ هجری شمسی در خیابان ایران تهران به دنیا آمد.میرزا اسماعیل یکی از کسبه محترم خیابان عین الدوله بود.اودوستدار موسیقی بودوغالبادوستان نوازنده اش را به منزل دعوت می کرد… در آن زمان حسین کوچک ناظرمجالس موسیقی وساز وآواز دوستان پدرش بود،اماترس از پدر مانع از بروز علاقه اش به موسیقی می شد.چندسال بعد به دور ازچشم پدر،پوستی را تهیه کرده وروی گلدانی کشیدودر زیرزمین خانه بدون استاد شروع به نواختن ضرب پرداخت.مدت ها این قضیه راازپدر مخفی کرد،به طوری که شبها از ترس تنبک گلی اش رادر رختخابش پنهان می کرد.تااینکه سرانجام پدرازماجرا باخبرشدوباتندخویی حسین را ازضرب نواختن بازداشت.حسین در ظاهروبه احترام پدرتنبک راکنارگذاشت،اماعشق به نواختن اووانگشتان سحرآمیزش رارهانکرد.حسین تهرانی تنبک رانزداستاداسماعیل زاده آغازکرد.درآن زمان به علت رایج نبودن خط موسیقی تمرینات تنبک رابه کمک اصلاحاتی نظیر((بعله وبعله،بعله دیگه))و((یکصدوبیست وچهار-یکصدوبیست وچهار)) وغیره به حافظه می سپردند.چندسال بعدحسین به زورخانه راه یافت وریتم های زورخانه ای بازهم اورا به سوی هنرمورد علاقه اش رهنمون کرد.درهمان سالها حادثه مهمی در زندگی اورخ داد که مسیر زندگی اش رادگرگون ساخت.به مجلسی که در خانه یکی از اعیان تهران بودراه یافت ودرآن مجلس با بدیع زاده که سخت تحت تاثیرنبوغ واستعدادحسین تهرانی قرار گرفته بود،زمینه آشنایی او با ابوالحسن صبا وحبیب سماعی رافراهم کرد.همگی سازهارا کوک کردندوحسین تهرانی نخستین آزمون هنری خود را درحضوردواستادمسلم موسیقی وریتم آغاز کرد.ابتدا کسی به اوتوجه نکرد،اماپس از شروع چهارمضراب همگی دریافتندکه باهنرمندونوازنده ای چیره دست روبه رو هستند.صباازهمان نگاه نخست به استعدادحسین تهرانی پی بردواین آغازکارحسین تهرانی وابوالحسن صبابود.حسین تهرانی که شیفته اخلاق ومنش صباشده بود،به کلاسهای درس ابوالحسن صبا رفت.زمانی که روح الله خالقی انجمن موسیقی ملی را تاسیس کرد،حسین تهرانی ازاعضای اصلی آن وتنهانوازنده تنبک این انجمن بود.همچنین درسال تاسیس رادیو تهران به آن موسسه راه یافته ودرآنجا به فعالیت پرداخت.

۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

استادان بزرگ موسیقی سنتی ایران

همایون شجریان, فرزند چهره ی شاخص ایران,در 31 اردیبهشت 1354 در تهران در خانواده ای سرشار از موسیقی چشم به جهان گشود. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا با تشخیص پدر نزد استاد بی همتای تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر اواز را شروع کرد و دورن بلوغ روزانه تکنیک آواز و صدا سازی را به صورت فشرده فرا کرفت.در همان زمان به همرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه ی فراگیری هن نزد اردشیر کامکار پرداخت . از سال 1370 پدر و گروه اوا را در کنسرتهای امریکا ,اروپا وایران با تنبک همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنه ی کنسرت ها با پدر همخوانی را آغاز نمود. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است. برنامه ی نسیم وصل به آهنگسازی محود جواد ضرابیان , اولین برنامه ای است که همایون به تنهایی خوانندگی آنرا به عهده دارد. با آرزوی موفقیت او در راه سخت و طولانی که در پیش روی دارد. · نسیم وصل، ۱۳۸۲ · ناشکیبا، ۱۳۸۳ · شوق دوست،۱۳۸۳ · نقش خیال، ۱۳۸۴ · باستاره ها، ۱۳۸۵ جلال ذوالفنون موسيقي شناس و نوازنده سه تار ایرانی است. او در سال ۱۳۱۶ در آباده متولد شد. در کودکی به همراه خانواده‌اش به تهران آمد و فراگیری موسیقی را در ده سالگی در خانوادهای اهل موسیقی شروع کرد. برای ادامه تحصیل به هنرستان موسيقي ملي رفت و در آنجا با سازهای دیگر چون تار و ويلن آشنا شد. ویلن را نزد برادرش محمود ذوالفنون آموخت. در هنرستان از رهنمودهای موسي معرفي در زمینه تکنیک سه‌تار برخوردار شد. هم‌زمان با تأسیس رشته موسیقی در دانشكده ي هنر هاي زيبا، به آنجا راه یافت. آشنائی با شخصیت‌های موسیقی ملی ایران از جمله نور علي خان برومند و دکتر داريوش صفوت، شناخت تازه‌ای از موسیقی اصیل ایران و امکانات وسیع سه‌تار برای وی به ارمغان آورد و از سال ۱۳۴۶ فعالیت خود را روی سه تار متمرکز کرد. او از روش‌های اساتیدی چون ابولحسن صبا، ارسلان درگاهي و همچنین راهنمائی‌های احمد عبادي بهره یافت. پس از پایان دانشکده در همانجا و در مركز حفظ و اشاعه ي موسيقي ملي به تدریس سه‌تار پرداخت. در این سال‌ها از راهنمایی يوسف فروتن و سعيد هرمزي که از نوازندگان قدیمی سه‌تار بودند برخوردار گردید. سالیانی است که ذوالفنون در زمینه تحقیق و تتبع گام بر می دارد و می‌کوشد جوانان را با این قلمرو آشنا کند. مهم‌ترین کار وی پس از تحقیق، تدریس است. آثار کتاب‌هایی در زمینه آموزش و تکنیک سه‌تار گل صد برگ آتشي در نيستان با صدای شهرام ناظري آثاری تکنوازی از جمله آلبومهای پرند، پیوند، پرواز، دل آوا، دانه های مروارید، رقص مضراب وحالا دانلود يكی از كار هاي زيباي استاد جلال ذوالفنون رو در پایین گذاشتم. . . . . . . . . . . آلبوم:گل صدبرگ خواننده:شهرام ناظری آهنگساز و سرپرست گروه: استاد جلال ذولفنون متن تصنیف: اندک اندک ، اندک اندک ، جمع مستان می رسند/ اندک اندک ، اندک اندک ، می پرستان می رسند/ اندک اندک جمع مستان می رسند/ اندک اندک می پرستان می رسند/ دل نوازان ، ناز نازان در رهند/ گل عذاران از گلستان می رسند/ اندک اندک زین جهان هست و نیست/ نیستان رفتند و هستان می رسند/ دل نوازان ، ناز نازان در رهند/ گل عذاران از گلستان می رسند/ سر خمش کردم که آمد خالق ، ای/ نک بتان با آب دستان می رسند/ نک بتان با آب دستان می رسند . کیهان کلهر کیهان کلهر،‌ آهنگساز و نوازنده کمانچه ایرانی است. دو اثر وی در سال ۲۰۰۴ نامزد جایزه گرمی شد. // کیهان کلهر در سال ۱۳۴۲ شمسی در خانواده‌ای کرد و موسیقی‌دوست در تهران چشم به جهان گشود. کار موسیقی را از پنج سالگی به صورت آزاد شروع کرد. دوازده ساله بود که به صورت حرفه‌ای به موسیقی پرداخت و در سیزده سالگی با ارکستر رادیو تلویزیون کرمانشاه شروع به همکاری کرد. کلهر مدتی کوتاه با گروه شیدا در مرکز هنری «چاووش» همکار بود. در هفده سالگی مقیم ایتالیا شد و سپس به نیت ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتن اتاوا فارغ‌التحصیل شد. کیهان کلهر برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانی‌ها تلاش بسیاری کرده است، همکاری وی با هنرمندان هندی از جمله «شجاعت حسین خان» (غزل) و یا با کوارتت کرونوس (Kronos Quartet) (جاده ابریشم)، یویو ما و ارکستر فیلارمونیک نیویورک وی را به هنرمندی جهانی تبدیل کرده است و شنوندگان زیادی در بین غیرایرانی‌ها دارد. او مدتی هم یکی از اعضای ثابت گروه دستان بود. او معتقد است: «موزیسین، موسیقی‌دان یا موسیقی‌شناس باید به ریاضیات، تاریخ و ادبیات آشنا باشد.» اجرای کنسرت‌های مستقل به صورت بداهه‌نوازی و همراهی با محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و همایو ن شجریان اغلب فعالیت‌های این هنرمند نامی است. سه آلبوم زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود و فریاد حاصل این همکاری است. وی همراه با نوازندهٔ باقلامای ترکیه اردال ارزنجان کنسرت‌هایی را هم در مناطق مختلف جهان در حال اجرا دارد و آلبومی نیز با این نوازنده ترک به نام The Wind در شرکت ECM ارائه کرده است. آثار شب، سکوت، کویر زمستان است بی تو به سر نمی‌شود فریاد نخستین دیدار بامدادی همراه تمبک پژمان حدادی غزل ۱ غزل ۲ غزل ۳ در آینهٔ آسمان به همراه تنبور علی اکبر مرادی شب‌های فیروزه‌ای نیشابور به همراه یویوما موسیقی برای فیلم جاده ی ابریشم به همراه یویوما باد (در ایران با نام: تا بی‌کران دوردست) به همراه اردال ارزنجان موسیقی‌دان ترک که در خارج از ایران توسط شرکت ECM و با نام The Wind انتشار یافته است. باران به همراه استاد شجاعت حسین خان و ساندیپ داس که در خارج از ایران با نام The Rain و توسط شرکت ECM انتشار یافت و نامزد جایزه گرمی نیز شد. حسین علیزادهاستاد حسین علیزاده در سال 1330 در تهران به دنیا آمد. در هنرستان موسیقی ملی نزد هوشنگ ظریف، علی اکبر شهنازی و حبیب الله صالحی به فراگیری تار پرداخت . پس از دریافت دیپلم از هنرستان در سال 1349 به گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران راه یافت و نزد اساتیدی همچون اکبر شهنازى، نورعلى برومند، یوسف فروتن، عبدالله دوامى، هوشنگ ظریف و ... فراگیری موسیقی ایرانی را ادامه داد. در دوران تحصیل با ارکستر ایرانی تالار رودکی همکاری داشت. و از فصل هنری 1352-51 با گروه های مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در جشن هنر شیراز به اجرای برنامه پرداخت. در سال 1355 به اتفاق پرویز مشکاتیان گروه عارف را تشکیل داد و برنامه های متعددی را در داخل و خارج از کشور به اجرا درآورد. او خود نیز همیشه در جست و جوى راههاى دیگرى بوده که دیگران نرفته اند در این سالها علیزاده استعداد خود را محدود به تقلید و تکرار فرم هاى گذشتگان نکرده و در جست و جوى راههاى تازه تر بوده است استاد علیزاده بر خلاف بسیاری دیگر از هنرمندان که فقط به اجرای موسیقی به شکل کاملا" سنتی آن می پردازند، نوآوری هایی داشته است. مانند ابداع مقام داد وبیداد ( گوشه داد از ماهور و بیداد از همایون، آلبوم های راز نو با همکاری گروه هم آوایان و زمستان است با صدای استادشجریان) همچنین اجرای پلی فونیک آواز ایرانی ( رازنو، آوای مهر و ...) استاد علیزاده در سال های اخیر در آلبوم های "زمستان است" ، " بی تو به سر نمی شود" و "فریاد" با استادشجریان ،کیهان کلهر و همایون شجریان به عنوان سرپرست گروه و آهنگساز همکاری داشته است. فعالیت های هنری: سرپرستی گروه های همنوازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ، سرپرستی گروه شیدا، گروه عارف و گروه سازهای ملی، شرکت در چهار دوره هنر شیراز، شرکت در اجرای باله گلستان اثر موریس بژار کنسرت ها: کنسرت نوا ( جشن هنر شیراز)، شورانگیز ( تالار وحدت)، کنسرت به نفع زلزله زدگان گیلان( تالار وحدت)، کنسرت به نفع شورای کتاب کودک ( تالار وحدت، فرهنگسرای بهمن) خارج از کشور: فستیوال لوس آنجلس، فستیوال هنرهای شرق بولونیا ( ایتالیا)، کنسرت در مراسم افتتاح شهر موسیقی ( پاریس)، کنسرت در موزه واشنگتن، کنسرت به دعوت موسسه جهانی موسیقی( نیویورک) کنسرت های گوناگون در رادیو فرانسه، بلژیک، سوئد، کنسرت در دانشگاه سیاتل (آمریکا) ، دانشگاه ییل (آمریکا)، آلبرت هال لندن، کنسرت با هنرمندان هندی در لوس آنجلس و سانفرانسیسکو. فعالیتهای آمورشی : تدریس در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، کانون فرهنگی- هنری چاووش، هنرستان موسیقی، و کلاسهای خصوصی، عضویت در هیات علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ریاست هنرستان موسیقی(پسران)خارج از کشور: تجزیه و تحلیل موسیقی ایران در مراکز آموزشی و هنری آلمان و فرانسه، شرکت در سمینار شرق شناسی دانشگاه یو. سی. ال. ای. (آمریکا)، دانشگاه سیاتل (آمریکا). آثار آموزشی: ده قطعه برای تار( کتاب، چهار جلد)، ردیف میرزا عبدالله ( اجرا با تار و سه تار)، دستور سه تار( کتاب)، آموزش سه تار ( اجرای کتاب اول و دوم هنرستان)، ردیف مقدماتی ( کتاب سوم هنرستان)هم نوایی برای سازهای ایرانی: نوا، سواران دشت امید، حصار، سرودهای آذربایجان، شورانگیز، راز و نیاز. صبحگاهی، نوبانگ کهن و آوای مهر. تکنوازی(شیوه سنتی(ماهور(تار) و سه گاه ( هجرانی) ‌‌‌‌"تار" تکنوازی ( شیوه ابداعی):ترکمن ( سه تار)، پایکوبی (سه تار)، هم نوایی ( تار)، نوا (تار)، همایون( سه تار)، راست پنجگاه(تار) و چهارگاه و بیات ترک. ارکسترال: نی نوا، عصیان، واریاسیون های کردی. موسیقی فیلم: چوپانان کویر ( حسین مجوب)، دلشدگان ( علی حاتمی) ، گبه ( محسن مخملباف)، زمانی برای مستی اسب ها و لاک پشت ها هم پرواز می کنند ( بهمن قبادی)، میراث کهن، زشت و زیبا( احمد رضا معتمدی( ابوالقاسم‌ عارف قزوینی (۱۲۵۹ - ۱ بهمن ۱۳۱۲)، شاعر و تصنیف‌ساز ایرانی. عارف در حدود سال ۱۳۰۰ ه. ق در قزوین متولد شد. پدرش "ملاهادی وکیل" بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خرازی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسین واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد. عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام "خانم بالا" عشق و علاقه پیدا کرد و با او در پنهان ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی ... را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد. عارف در سال ۱۳۱۶ ه.ق به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد اما عارف به به قزوین بازگشت. در سال ۱۳۲۳ در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد. ایرج میرزا شاعر طنز سرای معروف، منظومه عارفنامه را در هجو وی سروده‌است. در سال ۱۳۳۵ یکی از دوستان عارف به نام «عبدالرحیم خان» خودکشی کرد و عارف بر اثر این به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافی او را برای مداوا به بغداد برد. پس از چندی با شروع جنگ جهانی اول همراه نظام السلطنه به استانبول رفت. وی از این سفر پشیمان شد و در سال ۱۳۳۷ ه.ق به تهران بازگشت و کنسرت با شکوهی ترتیب داد. در هنگام مرگ کلنل محمد تقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ ه.ق در تشییع جنازه ی او شرکت نمود و به مسببین این حادثه ناسزا گفت . هنگامی که خواستند سر کلنل را روی توپ بگذارند، عارف فریاد بر آورد: این سر که نشان سر پرستی ست امروز رها ز قید هستی ست با دیده ی عبرتش ببینید کاین عاقبت وطن پرستی ست او تا اواخر عمر تصنیف‌ها و شعرهای ملی سرود. تصنیف‌های او از دوران مشروطیت و جنگ‌ جهانی اول تا امروز نیز برسرزبان‌ها است. در اواخر عمر به افسردگی دچار شد[نیازمند منبع] و در روز یک شنبه یکم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در هنگام تبعید در همدان درگذشت. تصنیف‌ها از خون جوانان وطن لاله دمیده دیدم صنمی، سرو قدی، روی چو ماهی – آواز افشاری – ۱۲۶۵ ای امان از فراقت امان – دستگاه شور – ۱۲۷۵ (هم‌زمان با ورود مشروطه خواهان به تهران) نمی دانم چه در پیمانه کردی – آواز افشاری نکنم چاره اگر دل هر جایی را – آواز افشاری – ۱۲۷۶ افتخار همه آفاقی و منظور منی – دستگاه سه‌گاه - (برای افتخارالسلطنه - دختر ناصرالدین شاه، که عارف را عشقی بود) توای تاج، تاج سر خسروانی – آواز افشاری – ۱۲۷۷ هنگام می‌فصل گل و گشت چمن شد – آواز دشتی - (به مناسبت افتتاح دورهٔ دوم مجلس‌شورای‌ملی‌ایران) دل هوس سبزه و صحرا ندارد – آواز ابوعطا نه قدرت که با وی نشینم، نا طاقت که جز وی ببینم – آواز افشاری ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود – آواز دشتی – ۱۲۸۸ - (به مناسبت اخراج مورگان شوستر آمریکایی از ایران) باد فرح بخش بهاری وزید – آواز بیات‌زند بلبل شوریده فغان می‌کند – دستگاه ماهور – ۱۲۸۹ گریه را به مستی بهانه کردم – آواز دشتی – ۱۲۸۷ از کفم رها شد مهار دل –آواز افشاری – ۱۲۸۸ ترک چشمش ار فتنه کرد راست – گوشه حجاز – ۱۲۹۴ چه شورها که من به پا ز شاهناز می‌کنم – دستگاه شور – ۱۲۹۵ بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان – دستگاه سه‌گاه –۱۲۹۷ جان برخی آذربایجان باد – آواز دشتی – ۱۲۹۷ (برای آذربایجان - در جواب تفرقه افکنان) شانه بر زلف پریشان زده‌ای، به‌به و به – آواز دشتی –۱۲۹۷ رحم‌ای خدای دادگر کردی نکردی – آواز بیات‌زند – ۱۲۹۷ امروزای فرشتهٔ رحمت بلا شدی – آواز افشاری – ۱۲۹۹ گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد – آواز دشتی – ۱۳۰۰ (به مناسبت مرگ کلنل محمد تقی‌خان پسیان) تا رخت مقید نقاب است – آواز بیات‌اصفهان – ۱۳۰۱ ای دست حق پشت و پناهت بازآ – دستگاه شور – ۱۳۰۰(برای سید ضیا) بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد – آواز ابو عطا گو به ساقی کز ایاغی ترکی و ماغی باد صبا بر گل گذر کن – آواز شوشتری چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم – ۱۳۰۳(به یاد ستارخان و باقر خان) باد خزانی زد ناگهانی، کرد آنچه دانی – دستگاه شور - ۱۳۰۳(برای آذربایجان) خوانندگان تصنیف‌ها به دلیل سادگی و نداشتن اوج در تصنیف‌های عارف و اینکه غالب تصنیف‌ها قابل اجرا روی یک یا دو گوشه‌است، تصنیف‌های عارف را به سادگی مردم می‌توانستند بخوانند، از زمان سروده شدن تصنیف‌ها تا به امروز به وسیله خوانندگان غیرحرفه‌ای و حرفه‌ای بارها این تصنیف‌ها خوانده شده، از جمله خوانندگان پرآوازه که برخی تصنیف‌های عارف را اجرا کرده‌اند: قمرالملوک وزیری، عبدالله دوامی، الهه( تدوین از روح الله خالقی)،محمدرضا شجریان، صدیق تعریف، محسن کرامتی.منبع حاج قربان سلیمانی (۱۳۰۲-۱۳۸۶) بخشی و نوازنده دوتار و خواننده موسیقی محلی شمال خراسان بود. او در علی آباد قوچان بدنیا آمد. زیر نظر پدرش کربلایی رمضان، که خود از دوتارنوازان مشهور شمال خراسان بود، نواختن دوتار را آموخت. پس از سفر حج از سال ۱۳۴۶ تا بیست سال دست از موسیقی کشید ولی در ۱۳۶۶ دوباره به نواختن و خواندن پرداخت. حاج قربان در سال‌های در کنسرت هایی در ایران و خارج از ایران شرکت کرد و یک آلبوم از آثار او منتشر شد. او در آلبوم شب سکوت کویر، با شجریان همکاری کرد. پرویز مشکاتیان (۲۴ اردیبهشت۱۳۳۴ - )،آهنگساز، موسیقی‌دان، نوازنده سرشناس سنتور، استاد دانشگاه و پژوهشگر نامی ایران است. وی در سال ۱۳۳۴ در شهرستان نیشابور زاده شد و کار هنری خود را در شش سالگی با پدرش، مرحوم حسن مشکاتیان که استاد سنتور نوازی و آشنا با ویلون و سه تار بود، آغاز کرد. وی با ادامهٔ آموختن موسیقی در طول تحصیل، در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده ی هنر های زیبا در دانشگاه تهران شد. مشکاتیان،ردیف میرزا عبداله را نزد استاد نور علی برومند و دکتر داریوش صفوت و مبانی موسیقی ایرانی را نزد اساتیدی چون دکتر محمد تقی مسعودیه، عبدالله دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن فراگرفت. او کار سنتورنوازی خود را به شیوهٔ رسمی در مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی آغاز کرد و در این زمینه بسیار موفق کار کرد و کارهای بزرگ فراوانی را در زمینه‌ی آهنگسازی وسنتورنوازی به ویژه تکنوازی انجام داد. وی در آزمون موسیقی باربرد که به ابتکار استاد نور علی برومند برگزار می شد، به همراه پشنگ کامکار مشترکاً جایگاه نخست را به دست آورد. مشکاتیان از همان سال، ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظرات هوشنگ ابتهاج آغاز کرد ولی پس از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفا داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد. سپس با همکاری شهرام ناظری، تصنیف «مرا عاشق» را بر روی شعر مولانا ساخت. از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ با محمد رضا شجریان همکاری داشت و آثار ماندگاری چون بیداد بر آستان جانان، سر عشق، نوا مرکب خوانی و دستان را آهنگ‌سازی کرد. وی در همهٔ این آثار، افزون بر آهنگ‌سازی به عنوان نوازندهٔ سنتور (در سر عشق به عنوان نوازندهٔ ستار) نیز همکاری داشت. وی با افسانه ی شجریان دختر محمد رضا شجریان ازدواج کرد ولی در دهه ۱۳۷۰ از او طلاق گرفت. او همچنین کارهای بسیار پرباری با نوازندگانی چون حسین علیزاده (سرپرست گروه عارف و گروه شیدا) و محمد رضا لطفی (سرپرست گروه شیدا) دارد. پس از قطع همکاری با محمد رضا شجریان، وی با خوانندگانی چون علی جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمید رضا نوربخش، علی رستمیان و شهرام ناظری همکاری کرد. او همچنین در فستیوال جهانی موسیقی تحت عنوان (روح زمین) در کشور انگلستان شرکت کرد و مقام نخست را بدست آورد. او در سال‌های اخیر کارهای کمتری بیرون داده‌است و خود سرپرست یک گروه موسیقی مشهور بوده که بنا به گفته‌ی اعضای گروه به سبب کم کاری وی آن گروه از هم پاشید (در سال ۱۳۸۴). یکی از واپسین کارهای وی یک نوار تکنوازی بود که در سال ۱۳۸۴ نواخت و منتشر کرد. همچنین وی در روزهای ۶ تا ۹ آذر ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که حمید رضا نوربخش به عنوان خواننده در آن شرکت داشت. مشکاتیان، کتاب‌های فراوانی در زمینهٔ سنتور و موسیقی ایرانی تألیف کرده‌است. پرویز یاحقی با نام واقعی پرویز صدیقی پارسی (۱۳۱۵ درتهران -۱۳ بهمن ۱۳۸۵ در تهران)، موسیقیدان ایرانی و نوازندهٔ ویلون بود. او در سن ۷۰ سالگی به علت ایست قلبی در خانهٔ خود در تهران درگذشت. زندگی یاحقی از کودکی نزد دایی خود حسین یاحقی زندگی می‌کرد و موسیقی را نزد او آموخت. او از کودکی با هرمندان نامداری نظیر ابولحسن صبا، مرتضی محجوبی، وعلی اکبر شهنازی آشنا شد و مدتی نزد ابولحسن صبا موسیقی آموخت.او در9سالگی در رادیو نوازندگی کرد. نخستین آهنگ او برای غلام حسین بنان در برنامه گلهای رنگارنگ بود به نام اي اميد دل من كجائي که هم اکنون نوار ان موجود است.در سال 1342 دختر نوجواني را به جامعه موسيقي معرفي نمود كه مهستی نام گرفت.(وبگاه ايران ترانه)ايشان در ضمن چند سال زندگي مشترك با حمیرا براي ايشان آهنگ هايي نيز ساخت.(آرشيو صوتي وبگاه راديو گلها) از او تكنوازي هاي بسياري در برنامه هاي گل ها باقي مانده كه نوار آن موجود است. ایرج بسطامی (۱۳۳۶ -۱۳۸۲)، خوانندهٔ موسیقی سنتی ایرانی است. وی در سال ۱۳۳۶ در شهرستان بم متولد شد و طی حادثه زمین لرزه ی بم در تاریخ ۵ دی ۱۳۸۲ در خانه پدری خود در همین شهر درگذشت. او در زمان فوت مجرد بود و از وی فرزند و همسری بر جای نمانده است. فعالیت حرفه‌ای ایرج بسطامی دوره مقدماتی آواز را نزد عموی خود، یدالله بسطامی گذراند و پس از اخذ دیپلم، به تهران آمد و دوره عالی آواز را نزد استاد محمد رضا شجریان پیگیری کرد که پس از ۷ سال (در سال 1378)، کلاس را رها کرد و به فراگیری مبانی موسیقی نزد پرویز مشکاتیان پرداخت. بسطامی در ارائه تحریرهای موسیقی دارای مهارت زیادی بود و در این زمینه از نوادر موسیقی سنتی محسوب می شد. از آثار وی می توان به موارد زیر اشاره کرد: افشاری مرکب «کنسرت گروه عارف در ایران و اروپا»، آهنگساز: پرویز مشکاتیان مژده بهار «کنسرت گروه عارف در اروپا و شرکت در فستیوال جهانی موسیقی روح زمین»، آهنگساز: پرویز مشکاتیان افق مهر «کنگره بین المللی بزرگداشت خواجوی کرمانی»، آهنگساز: پرویز مشکاتیان وطن من گروه عارف، آهنگساز و سرپرست گروه: پرویز مشکاتیان کنسرت راست پنجگاه و مرکب خوانی «مقام صبر»، آهنگساز و سرپرست گروه: پرویز مشکاتیان بوی نوروز «کنسرت گروه دستان در دستگاه سه گاه و همایون»، آهنگساز و سرپرست گروه: حمید متبسم موسم گل «اجرای تصانیفی از عارف و شیدا توسط ارکستر سمفونیک تهران»، رهبری و تنظیم: محمدرضا درویشی فسانه «کنسرت گروه وزیری در دستگاه راست پنجگاه و آواز ابوعطا»، آهنگساز و سرپرست گروه: کیوان ساکت تحریر خیال «در دستگاه شور و همایون»، آهنگساز: حسین پرنیا رقص آشفته «در آواز ابوعطا، دستگاه شور، دستگاه چهارگاه و همایون»، آهنگساز: حسین پرنیا ظهور «در دستگاه شور، آواز دشتی و دستگاه چهارگاه»، آهنگساز: اصغر محمدی سکوت «اجرای تصانیفی از زنده یاد محمد میرنقیبی در دستگاه شور، آواز دشتی، بیات ترک و دستگاه سه گاه»، به همراهی تار جلیل شهناز، تنظیم کوروش متین، گروه نیستان خزان آرزو «بداهه خوانی به همراه تار و سه تار حسین مجیدیان و اجرای تصانیفی از ساخته های همایون خرم و پرویز یاحقی در آواز دشتی و بیات اصفهان» بی کاروان کولی «آخرین کنسرت زنده یاد ایرج بسطامی به همراهی گروه وزیری در مایه شور، شوشتری و آواز دشتی»، آهنگساز و سرپرست گروه: کیوان ساکت. محمد هدایت نوری متولد 1308 در تهران.فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران و رشته نمایش از دانشکده علوم اجتماعی است.نوری در زمینه ترجمه و داستان های کوتاه نیز دستی به قلم دارد. آواز را نزد خانم فاخره صبا و مبانی علمی موسیقی را نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی فرا گرفته است. محمد نوری هنرمند خوش صدا متفکر و روشنفکری قابل بحث و صاحب نظر که در تمام دوران خوانندگی و فعالیت های هنری خود از ابتذال دوری جست و در آن زمان هرج و مرج که بسیاری از بزرگان موسیقی ایران به عنوان اعتراض از جمله استاد غلامحسین بنان دست از خواندن و فعالیت در رادیو کشیده بودند او نیز خود را از آن معرکه در سال 1348 در نگه داشت و خود هیچگاه آلوده نساخت...نوری ابتدا در هنرستان تیاتر نزد اسماعیل مهرتاش مدت سه سال آواز ایرانی را به طور سینه به سینه آموخت. سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت و زیر نظر استادان فریدون فرزانه , مهندس سیروس شهردار , مصطفی پور تراب سفلژ نت و پیانو را فرا گرفت و پس از آن به کلاس خانم فاخره صبا , یولین باغچه بان...رفت که مکتب وسعت صدای خود را پیدا کند. متولد 1251 تهران.اول کسی است که در ایران کلاس موسیقی تاسیس نمود...دستگاههای موسیقی را که در آغاز 12 دستگاه بود در هم ادغام نموده و 7 دستگاه موسیقی ایران را که اکنون معمول است از خود به یادگار نهاد.در 2 آذر 1305 به دنبال تصادف در گذشت و در ظهیر الدوله به خاک سپرده شد. پدرش او را به دسته موزیک دارالفنون سپرد و هنوز خیلی کوچک بود که جزو دسته ارکستر مخصوص عزیز السلطان در آمد...علاوه بر بدعت گذاری در موسیقی ایرانی از جمله مبتکر رنگ و پیش در آمد و تکمیل ساز تار در نواختن سه تار نیز تبحری وافر داشت. بعضی تصور میکنند ما تا قبل از درویش خان و رکن الدین پیش در آمد نداشته ایم و این شکل از موسیقی ایرانی را این دو استاد ابداع کرده اند.باید تذکر داد که در همان زمان نیز این بحث در میان موسیقی دانان طرح شده بود. اولین آهنگسازی است که تاریخ موسیقی ایران میتواند با استناد به آثارش از او یاد کند او اولین قربانی تصادف اتومبیل در ایران بود. پیش در آمد را اصلا درویش خان رسم کرد...کار مهم دیگری هم کرد او مکررات را دور ریخت مکرراتی که لازم نبود.مثلا در یک دستگاه 10 مرتبه نغمه می نواختند . درویش دید لزومی ندارد پس دستگاه را حک و اصلاح کرد و زواید را به دور ریخت. به اصطلاح موسیقی را تمیز کرد. متولد 1306 تهران. در گذشت 1371. مهر پویا در تهران دیده به جهان گشود و با اولین کار هنری اش در سال 1336 به نام کلبه سرخ پوستان و معرفی گیتار الکترونیک در یکی از انجمنهای هنری تهران خود را به مردم معرفی کرد. مرگ قو اولین کار هنری او در زمینه موزیک با کلام است که با کلام شیوا و پر احساس دکتر حمیدی با سبکی کاملا نو و پر از احساس اجرا شد و با استقبال بی سابقه ای روبرو گردید. مرگ داستانساز قو تولدی دیگر برای مهر پویا و صدای اصیل این هنرمند به همراه داشت. مهرپویا با این سبک راهی جدید و شیوه ای نو چون همیشه در دنیای موزیک آن روز نشان داد که همچنان امروز خاطره انگیز و زیباست. از خصوصیات مهرپویا جهانگردی و مسافرت به نقاط دور افتاده و ناشناخته جهان و کنجکاوی مورد هنر دنیاست. مهر پویا سبکی به وجود آورد و به همان سبک ادامه داد تا آن که در چند ساله اخیر تغییری در کارهای خود ایجاد نموده و با شناسایی موسیقی و ساز کشور های جهان آمیزشی از این هنرهای گوناگون به نام "کوکتل موزیک" به وجود آورده است. متولد 1323 در بیرجند. همکاری با رادیو از 9سالگی (خوانندگی در برنامه های کودک رادیو). فارغ التحصیل رشته تقاشی از دانشگاه تهران. شاگرد عبداله دوامی , جواد معروفی و.... خواننده برخی از برنامه های رادیویی گلهای صحرایی(شامل نغمه ها , ترانه ها و تصنیفهای محلی). در سال 1335 برنامه ای با ابتکار داوود پیر نیا متولد شد. این برنامه به وسیله کودکان دبستانی اجرا میشد و کارگردان آن نیز بیژن پیرنیا بود.بسا کودکان در این برنامه فن بیان را فراگرفتند و خوانندگانی معروف به جامعه تحویل داده شد.در این برنامه خانم روشنک یا صدیقه رسولی و خانم مولود عاطفی هم شرکت داشتند. از سال 1337 آقای دکتر منوچهر معین افشار که در رشته حقوق و امور اداری تحصیلات عالیه میباشد , به علت آشنایی زیاد با موسیقی و شعر... سر دبیری برنامه کودک را عهده دار می گردد که تا سال 1346 این همکاری ادامه داشته و بعد از ان نیز به مدت 2 سال سر دبیری برنامه های نمایشی و مذهبی رادیو ایران را عهده دار بوده اند... از بین دختران شایسته ای که در رشته موسیقی به شهرت زیاد رسیده اند باید از خانم سیما بینا نام برد که هنوز هم آهنگ های محلی را اجرا می کند و طرفداران بسیاری دارد. شهرام ناظری متولد 8بهمن 1329 در (دالاهو) کرمانشاه...متولد گشت.پدرش که صدایی لطیف و خوش داشت...فرزند زا تحت تعلیم میگیرد.قطب این خانواده مرحوم حاجی خان ناظری بوده که اکثر موسیقی دان های کرمانشاه را با نت و موسیقی اصیل ایران تعلیم داد و خود از شاگردان درویش خان و کلنل وزیری بوده است.پدر شهرامضمن آشنایی با گوشه ها و ردیف های آواز ایرانی با نواختن سه تار هم آشنایی داشته....واین محیط مناسب هنری موجب میشود تا وی در سن 9 سالگی اولین برنامه هنری خود را در رادیو کرمانشاه...اجرا نماید سپس در 11 سالگی در رادیو تلویزیون ایران چند برنامه در جهت آواز ایرانی اجرا مینماید و برای پر بارتر کردن و درک بیشتر موسیقی ارتباط بیشتری با پسر عمویش علی ناظری و درویش نعمتعلی خان خراباتی که تاثیر بزرگ و مهمی در آشنا شدنش با موسیقی محلی کردی داشته اند برقرار می کند...در سال 1345 جهت آشنایی و بهره گیری از محضر اساتیدی چون:شادروان عبداله دوامی-نور علی برومند-محمود کریمی-عبدلعلی وزیری و ...مقیم تهران شد. آثار شهرام ناظری از سال 1357 الی 1360: نوارهای چاووش2,چاووش3,چاووش4,چاووش7,چاووش8 با همکاری گروه چاووش,گروه شیدا و عارف, مثنوی"موسی و شبان" با همکاری جلال ذوالفنون و بهزاد فروهری "شعر و عرفان" با همکاری گروه مولانا به سرپرستی جلیل عندلیبی, صدای سخن عشق(گروه تنبور شمس)به سرپرستی علی ناظری, ""لاله بهار" با همکاری گروه عارف. و چند اثر از ساخته های هوشنگ کامکار.... تولد اسفند ۱۳۰۹ در ساری.لیسانس دانشسرای کشاورزی. از نوجوانی نی های خود رو را سوراخ می کرد و در آنها می دمید.در سال ۱۳۱۷ در دبستان با ساختمان فلوت پیشاهنگان آشنا شد.عماد نزد خود و بی استاد نواهای محلی را در فلوت می دمید و بعد ها که به رادیو آمد. آهنگهایی را که با ویلن در رادیو اجرا می کردندبا فلوت تقلید می کرد.در شهریور ۱۳۲۲ به تیاتر روی آورد و علاوه بر نقش کمدینها پیش پرده می خواند و فلوت می زد. اشعار پیش پرده را در ساری غلامرضا کبیری می ساخت.آن سالها پیش پرده خوانی بسیار رونق داشت. در تهران مجید محسنی حمید قنبری و جمشید شیبانی از سالهای ۱۳۲۰ پیش پرده خوانی را شروع کرده بودند و پرویز خطیبی و ابولقاسم حالت اشعار فکاهی آن را می سرودند. پیش پرده خوانیچندین سال مد بود. به هر حال به قول عماد رام نخستین مربی غیر رسمی اش سن تیاتر بود.در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به اداره هنر های زیبا رفت. نت ساز شناسی و ارکستراسیون را نزد محمد علی خادم میثاق و ردیفها را نزد حسن رادمرد فرا گرفت. مدتی نزد نور علی برومند و حاج آقا محمد ایرانی مجرد آموزش دید.سال ۱۳۳۹ برای اولین بار در ارکستر حسن رادمرد کنسرت داد.در تلویزیون ارکستر سه نفره ای متشکل از حسین تهرانی فرامرز پایور و عماد رام پا گرفت از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکستر های فرهنگ و هنر منصوب شد...... فرهاد مهراد متولد ۱۳۲۲ در بغداد.پدرش کارمند سفارت ایران در بغداد بود.در سال ۱۳۳۰(۸سالگی) به ایران بازگشتند.در اوایل نوجوانی به مدت ۲سال زیر نظر برادرش جواد وآقای فرهاد جعفری به آموختن تیوری موسیقی و ویلونسل پرداخت. پس از اتمام دبیرستان حدود ۲سال را در انگلستان گذراند ودر آنجا با موسیقی پاپ آن روز های انگلستان آشنا شد.در سال ۱۳۴۶ در کافه های متوسط تهران ترانه های ((بیتلز)) و ((الویس پریسلی)) را با گیتار مینواخت و با صدای گرفته اش میخواند. در سال ۱۳۴۸ ترانه ی((مرد تنها)) را برای فیلم ((رضا موتوری)) با آهنگی از اسفندیار منفرد زاده اجرا کرد. این سروده شهریار قنبری که در سال ۱۳۴۹ منتشر شد اولین ترانه ی فرهاد بود که سبک ویژه فرهاد را بنیان نهاد. ودر سال ۱۳۵۰ ترانه ی فیلم ((خداحاقظ رفیق)) به نام ((جمعه)) با آهنگی از منفرد زاده و شعر شهریار قنبری که توسط فرهاد اجرا شد مورد استقبال بی نظیری قرار گرفت و بدین ترتیب بود که سبک ویژه فرهاد جا افتاد و شناخته شد و این همه علاوه بر استعداد هنر و صدای سوخته و گرفته فرهاد مرهون ذوق و ذهن سرشار هنرمندانی چون شهریار قنبری و اسفندیار منفرد زاده که با دیگر ترانه های ماندگار این مثلث هنری قله های رفیع موسیقی پاپ ایرانی را فتح کرد.... در سالهای ۷۹ و۸۰ بیماری هپاتیت روز به روز فرهاد را رنجور تر میکرد.مراقبت های ویژه کما فریاد تشنگی ....حکایت سالهای پایانی عمر فرهاد بود.در سال ۱۳۸۱ برای درمان به فرانسه رفت.از ۶ شهریور به اغما رفت و سرانجام در ۸ شهریور و به روایتی دیگر در ۹ شهریور ۱۳۸۱ رنج دراز سالیان کوتاه و پربارش پایان یافت. و بدین ترتیب این هنرمند ملی که اندیشه ها و آرمان های والای انسانی اش مرزها را در می نوردید در گورستان((پرلاشز)) فرانسه آرمید. متولد ۱۳۱۹ مشهد.همکاری با رادیو خراسان از ۱۳۳۷.بارادیو سراسری از ۱۳۴۵. در بیش از یکصد برنامه ی گلها وبرگ سبز شرکت جسته ودر حدود ۲۵۰ برنامه ی دیگر را در رادیو اجرا نموده است...از سال ۱۳۴۵نیز با استاذ احمد عبادی (۱۲۸۳-۱۳۷۱) آشنا شد و شاگردی و دوستی او را برگزید و از سال ۱۳۴۶ در کلاس استاد مهرتاش تعلیم شیوه و سبک ایشان را فرا گرفته و از سال ۱۳۵۰ با استاد فرامرز پایور آشنا شده وتعلیم سنتور و ردیف های استاد صبا را دنبال کرده و از سال ۱۳۵۲ نزد استاد عبداله دوامی کلیه ی ردیف های موسیقی کلاسیک و اصیل ایرانی و تصانیف قدیمی را آموخته در سال ۱۳۵۴ نرد نور علی برومند سبک و روش خوانندگی سید حسین طاهر زاده را فرا می گیرد. آغاز دوره ی هنری ۱۳۴۰ خوشنویسی با درجه ی ممتاز. . . . . . . . . . . . . . . . سید جواد بدیع زاده تولد در سال ۱۲۸۱ در پاچنار تهران.درگذشت دی ماه در ۷۷ سالگی. در اواخر بهمن ماه سال ۱۳۵۷ دچار سکته مغزی شد.چند روزی در بیمارستان بستری شد و بهبودی یافت.در ۱۱ دیماه ۱۳۵۷ تاب سکته دوم را نیاورد و در ۸۲ سالگی در گذشت. بدیع زاده فرزند آقا سید رضا بدیع بود. سید رضا اهل منبر بود و با اصول موسیقی سنتی آشنایی داشت. سید الواعظین دایی بدیع زاده نیز قدرت حنجره و اطلاعات موسیقی داشت.بدیع زاده در اوایل دوره پهلوی صفحه هایی ضبط کرد و از همان زمان شهرت یافت.او از اولین خوانندگان رادیو بود...و حدود ۳۷ سال با رادیو همکاری داشت.وی در ۱۳۵۸ در گذشت.

۱۳۸۷ مرداد ۲۵, جمعه

زندگی نامه ی استاد شجریان

تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن قرآن تربیت کردکه از جمله خود اینجانب است. تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم. از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یار غار من.چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم. همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم. سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد. سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانده بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید.با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی . 1319 تولد اول مهر ماه در مشهد 1324 اغاز خوانندگی های کودکانه در خلوت 1326 ورود به سال اول پانزدهم بهمن در مشهد. 1327 اموختن تلاوت قران در نزد پدر 1328 شرکت در مجمع تلاوت قران در نه سالگی. 1329 اغاز تلاوتهای قران در میتینگها و اجتماعات سیاسی ان سالها . گذراندن سال چهارم مدرسه در دبستان فرخی. 1331 تلاوت قران برای اولین بار در رادیو خراسان به دعوت رییس رادیو. 1332 قبولی در امتحانات شم ابتدایی با عنوان شاگرد ممتاز در بین دانش اموزان مشهد.اغاز تحصیل در دبیرستان شاه رضا. 1334 شرکت در مسابقات فوتبال دبیرستانهای مشهد. 1336 ورود به دانشسرای مقدماتی در مشهد.اشنایی با اقای جوان اولین معلم موسیقی شجریان ( معلم سرود و موسیقی دردوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی در مشهد). 1338 اغاز همکاری با رادیو خراسان و اجرای اوازهای بدون ساز و قراعت قران برای رادیو به طور افتخاری. 1339 دریافت دیپلم دانشسرای مقدماتی و استخدامدر اموزش و پرورش و انتقال به بخش رادکان و تدریس در دبستان خواجه نظام الملک و اشنایی با سنتور. 1340 اشنایی با نت و فراگیری سنتور نزد اقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور . جشن عقد کنان در 21 مهر ماه با دوشیزه فرخنده گل افشان در شهر قوچان. 1341 جشن عروسی در مشهد (در 20 مرداد ماه) و اغاز یک زندگی خانوادگی سی ساله با ایشان که حاصل ان سه دختر و یک پسر است. 1342 انتقال از بخش رادکان به روستای شاه اباد مشهد به عنوان مدیر دبستان شاه اباد. تولد راحله فرزند اول در 2 مهر ماه در مشهد. ساختن اولین سنتور خود با چوب توت. 1344 تولد دختر دوم افسانه در 28 اردیبهشت ماه در مشهد.(افسانه بعدها با پرویز مشکاتیان ازدواج میکند).انتقال از شاه اباد به شهر مشهد و تدریس در کلاس ششم دبستان پهلوی از مهر ماه.شرکت در مسابقات والیبال معلما مشهد. 1345 انتقال از دبستان پهلوی به دبستان عبداللهیان مشهد و نظامت و معاونت دبتان مذکور. 1346 تدریس در دبستان های مشهد و انتقال در 25 اذر از مشهد به تهران.تدریس در دبیرستان صفوی . اغاز فعالیت با برنامه های رادیو ایران. اشنایی با استاد احمد عبادی. راه یابی به کلاس درس اواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری.اشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال. اجرا و ضبط اولین برنامه ی در رادیو ایران که با عنوان ((برگ سبز شماره ی 216 )) در شب جمعه 15 اذر ماه پخش شد.کار در رادیو با نام مستعار ((سیاوش بیدکانی)) تا سال 1350 خورشیدی و بعد در رادیو و تلویزیون با نام خودش. اشنایی با اسماعیل مهرتاش در کلاس اواز ایشان. 1347 انتقال از اموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی . راه یابی به کلاس خط استاد حسن میرخانی. 1348 تولد دختر سوم مژگان در 27 هردیبهشت ماه در تهران. تاسیس و شروع رادیو اف-ام به طریقه ی استریو فونیک و اجرای برنامه ی ((سه گاه)) به همراهی سه تار عبادی و تار مجد برای اولین بار به طریقه ی استریو . شرکت در جشن هنر شیرازبرای اولین بار. قبولی در امتحان خط (مرحله ی عالی) . راه یابی به کلاس خط استاد حسین میرخانی. 1349 اغاز همکاری با برنامه های تلویزیون ملی ایران در برنامه ی ((هفت شهر عشق)) غیره. قبولی در امتحان خط (مرحله ی ممتازی) انجمن خوشنویسان وزارت فرهنگ و هر . سفر به برغان با استاد حسین میر خانی (خطاط) ابراهیم بوذری (استاد خط شجریان) خسرو زعیمی ( مدیر عامل انجمن خوشنویسان)فرامرز پیل ارام(نقاش و استاد نقاشیخط شجریان). 1350 اشنای با استاد فرامرز پایور و مشق سنتور نزد ایشان و اموزش ردیف اوازی صبا نزد فرامرز پایور . اشنایی ئ همکاری با هوشنگ ابتهاج((ه . الف . سایه)در برنامه های (گل های تازه))رادیو. 1351 شروع تهیه ی برنامه های گلهای تازه توسط هوشنگ ابتهاج در رادیو و همکاری با او. اغاز فراگیری ردیف های اوازی و تصانیف قدیمی نزد استاد عبدالله دوامی.برگذاری کنسرتی در شمال ایران با منصور صهرمی و هنرمندان دیگر.دیدار و اشنایی با اقای دوامی به وسیله ی فرامرز پایور. 1352 اشنایی با استاد نور علی برومند و فراگیری شیوه ی اوازی سید حسن طاهر زاده نزد ایشان در مرکز خط ئ اشاعه ی موسیقی و اشنایی با هنر جویان مرکز: محمد رضا لطفیو ناصر فرهنگفرو حسین علیزاده و جلال ذوالفنون و گنجه ای و مقدسی و حدادی و دیگران. 1353 سفر برای کنسرت های هندو پاکستان و افغانستان با استاد احمد عبادی . سفر به چین و ژاپنن با احمد احرار و کریم فکور و حسین ملکو پرویز قاضی سعید به عنوان میهمانان ویژه برای گشایش پروازهایی به این دو کشور. 1354 تولد همایون در 30 اردیبهشت ماه در تهران . ماموریت رادیو و تلویزیون برای کنسرتهای فروردین در ایالات مختلف امریکا.انتقال از وزارت منابع طبیعی (به عنوان مهمور خدمت)به رادیو.قطع رابطه با مرکز اشاعه ی موسیقی و ادامه ی درس اواز در منزل استاد نورعلی برومند. 1355 شرکت در جشنواره ی توس (نیشابور)با فرامرز پایور , سایه, حسن ناهید, رحمت الله بدیعی, محمد اسماعیلی, عبدالوهاب شهیدی و هوشنگ ظریف.حضور در برنامه ی جشن هنر شیراز ( در حافظیه) با محمد رضا لطفی و فرهنگفر و اجرای برنامه ی ((راست پنجگاه)).کناره گیری رسمی و قطع رابطه ی کامل از رادیو در اسفند ماه.اجرای اواز در صفحات ردیف نوازی کانون پرورس فکری کودکان و نوجوانان . بهره گیری از محضر اقای برومند (در منزل خود استاد) شیوه ی اواز مرحوم طاهر زاده (اخرین جلسه روز چهار شنبه 29 دی ماه).فوت رضا ورزنده(29 دی ماه) و نور علی برومند (30 دی ماه) . اغاز ضبط تصانیف قدیمی با صدای عبدالله دوامی. 1356 اجرای برنامه ی ((نوا)) به همراهی محمد رضا لطفی و گروه شیدا در جشن هنر شیراز.اجرای موسیقی ((چهره به چهره)) و ((گلبانگ)) . کناره گیری از رایو به خاطر جو نامساعد. تاسیس شرکت دل اواز برای انتشار برنامه های خود. 1357 احراز مقام اول تلاوت قران سراسر کشور در مرداد ماه. اجرای بخشی از ((تلاوت قران)) .انتشار البوم ((گلبانگ))( دو نوار). همکاری در تاسیس کانون ((چاوش)) با هوشنگ ابتهاج و محمد رضا لطفیبرای ادامه ی فعالیت های موسیقی در خارج از رادیو تلویزیون(شجریان در انجا تدریس میکرد). 1358 اشنایی با فیلسوف یگانه استاد غلامرضا دادبه( جانسوز) در منزل استاد خط مرتضی عبدالرسولی ئ اغاز فراگیریی و شناخت بایگانی های فرهنگ و نوا ,... فرهنگ پهلوانی و جوانمردان , فرهنگ مادرنوایی .اجرای موسیقی ((خلوت گزیده)) .(( پیغام اهل راز)) ( شامل دو نوار : راز دل و انتظار دل).اخرین کنسرت ها با گروه پایوردر مهر ماه در تالار رودکی . کنسرت ماهور با محمد رضا لطفی و گروه شیدا در تالار رودکی و دانشکاه ملی در ابان ماه. 1359 فوت استاد دوامی . اجرای موسیقی ((عشق داند)) ( در ابو عطا) اجرای موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز). انتشار نوار موسیقی ((پیغام اهل راز )) (شامل دو نوار : راز دل انتظار دل). 1361 اولین کنسرت در سفارت ایتالیا به همراهی پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگفر (آستان جانان) پس از سه سال کناره گیری از فعالیت های کنسرتی - اجرای موسیقی نوا (مرکب خوانی) و سر عشق ( ماهور) و بیداد 1362 اجرای موسیقی ((همایون مثنوی)) با منصور صارمی. اجرای موسیقی ((چهار گاه)) (با فرهنگ شریف) و دیگر اواز ها در برنامه های خصوصی. 1364 اجرای موسیقی ((گنبد مینا ))و ((جان عشاق)). انتشار نوار موسیقی ((بیداد)). 1365 انتشار نوارهای موسیقی (نوا)) ( مرکب خوانی ),((سر عشق)) (ماهور) و ((استان جانان)). ضبط ده اواز به همراهی ویولن حبیب الله بدیعی در مونیخ در منزل دکتر علی خادمی. 1366 اغاز کنسرت ها در اروپا پس از انقلاب و شروع همکاری با گروه عارف . اجرای موسیقی ((دود عود)) ,((دستان))و... 1367 برگذازی سه شب کنسرت برای بزرگداشت حافظ در تالار رودکی( وحدت).انتشار نوار ((دستان)). 1368 اجرای ((ماهور)) و ((ابو عطا)) در کنسرت های بهاره در اروپا با پیرنیاکان, جمشید عندلیبی, و اعیان. اجرای ((نوا)) و ((افشاری)) در کنسرت های پاییزه اروپا به همراهی مشکاتیان و گروه عارف و دو شب کنسرت در اسفند ماه به دعوت شهردار بارسلون در این شهر به همکاری نی حسین عمومی , تار طلایی و تنبک شمیرانی. 1369 سفر به تاجیکستان به دعوت خصوصی وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان پرده برداری از پیکره ی باربد و دو شب کنسرت در کاخ باربد به همراه کمانچه ی محمود تبریزی زاده , سه تار رضا قاسمی , و تنبک مجید خلج. کنسرتهایی در امریکا به همراهی پیرنیاکان عندلیبی و اعیان. اجرای مو سیقی ((سرو چمان)) , (( پیام نسیم)) , و ((دل مجنون)) ( هر سه در امریکا). کنسرت شجریان برای زلزله زدگان رودبار در لس انجلس. سخنرانی در پنج دانشگاه معتبر امریکا برای دانشجویان و محققین. 1370 برگذاری پنج شب کنسرت در پارک ارم و هشت شب کنسرتهای افتخاری برای مردم جنوب شهر تهراندر فرهنگسرای بهمن ( کشتارگاه سابق تهران) در اسفند ماه.برگذاری کنسرت شکوهمندی به مدت پنج شب در محوطه ی چهل ستون اصفهان.کنسرتهای اروپا با جهاندار و گروه اوا . جدایی از همسر اول خانم فرخنده گل افشان. اجرای موسیقی ((دل شدگان)) و ((اسمان عشق)). انتشار نوارهای موسیقی ((سرو چمان)) , ((پیام نسیم)),(( دل مجنون)) و (( خلوت گزیده)). 1371 ازدواج با همسر دوم خانم کتایون خوانساری. کنسرتهای مرحله ی دوم در امریکا با داریوش پیر نیاکان ,جمشید عندلیبی و همایون شجریان ( اگوست تا نوامبر) .برنامه ای با هابیل علی اف و همایون شجریان در سالن تالار رودکی(وحدت) ,تهران. اجرای موسیقی ((یادایام)) . انتشار نوارهای ((دل شدگان )) و ((اسمان عشق)). 1372 انتشار گزارشی همراه با گفتگویی با شجریان تحت عنوان (( محمد رضا شجریان استاد اواز ایران کجاست؟)) در نشریه ی نوید فضیلت,شماره ی 16 ,سال 2, مهر ماه ,تهران. اجرای(( سه گاه )) و (( راست پنجگاه)) در کنسرتهای اروپایی به همراهی محمد رضا لطفی و مجید خلج در تابستان. 1373 اجرا برنامه ی ((قاصدک)) در کنسرتهای دور اروپا با پرویز مشکاتیان و همایون شجریان. 1374 کنسرتهای اصفهان,شیراز,ساری, کرمان, و سنندج با گروه اوا.برگذاری کنسرتی در اروپا با محمد رضا لطفی در ابات ماه.اجرای موسیقی ((چشمه ی نوش)) در ( فرانسه).انتشار نوارهای موسیقی ((همایون مثنوی)) ,(( گنبد مینا )),(( جان عشاق)), چشمه ی نوش))و (( یاد ایام)). اجرای موسیقی ((در خیال)). 1375 درگذشت پدر در 18 اذر ماه در سن 85 سالگی.اجرای موسیقی ((رسوای دل)) در دبی.انتشار موسیقی(( در خیال)) . انتشار نوار موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز). 1376 تولد پسر دوم رایان (از ازدواج دوم) در ونکوور کانادا.اجرای برنامه های((سه گاه)) و ((ماهور)) در کنسرتهای دور اروپا با همکاری داریوش طلایی, سعید فرجپوری و اهمایون شجریان در پاییز .اجرای موسیقی(( شب ,سکوت , کویر)) .اجرا و انتشار موسیقی ((معمای هستی)) در کلن, المان. اجرا و انتشار موسیقی ((شب وصل)). انتشار نوار موسیقی ((رسوای دل)). انتشار نوار موسیقی ابوعطا((عشق داند)). 1377 اجرای کنسزتهای تهران,اصفهان, و دور اروپا با گروه اوا. برگذاری کنسرت درامریکا در شهریور ماه.اجرای (( ارام جان )) .انتشار نوار ((پیام نسیم). انتشار نوار موسیقی ((شب ,سکوت, کویز)). انتشار نوار موسیقی((چهره به چهره)).انتشار نوار موسیقی((راست پنجگاه)). 1378 اجرای ((ماهور)) و((افشاری)) در پنج کنسرت به نفع دانش اموزان در شهر هشتگرد.بریافت جایزه ی پیکاسو ئ دیپلم افتخار یونسکو تز دبیر کل یونسکو ((اقای مایور)) در پاریس, شهریور ماه. انتشار نوار ((ارام جان)) . اجرای ((اهنگ وفا)) .انتشار نوار ((تلاوت قران)) (1) و (2). 1379 انتشار کتاب((راز مانا)) ( زندگی,دیدگاه و اثار استاد اواز ایران, محمد رضا شجریان)کار محمد جواد غلامرضا کاشی ,محسن گودرزی, و علی اصغر رمضانپور, نشر کتاب فردا, چاپ اول تهران.اجرای برنامه ی ((نوا ))و ((داد و بیداد)) (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا به همراهی حسین علیزاده,کیهان کلهر و همایون شجریان. عمل جراحی کلیه و دهانه های معده در واشنگتن در 20 اسفند ماه. 1380 عمل جراحی برای چسبندگی روده در تهران در ابان ماه. 1381 اجرای برنامه ی (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خوانی)) در کنسرتهای دور اروپا و کانادا با حضور حسین علیزاده, کیهان کلهر و همایون شجریان. انتشار نشریه ی (( دفتر هنر )) شماره ی 15, ویژه ی محمد رضا شجریان ,در اسفند ماه ,در کالیفرنیا.

۱۳۸۷ مرداد ۸, سه‌شنبه

کمک

سلام
امروز میخوام بگم که اگر مطلبی در باره ی سایت دارید به این آدرس farhad_ashrafi@yahoo.com ایمیل کنید.
تا با ذکر نام شما در وب سایت قرار گیرد.

۱۳۸۷ مرداد ۷, دوشنبه

��

����
���� �ی ���� �� �� Ȑ�ی� �� ǐ� �� ���ی�ی ���ی ���ی� �� �ی�ی� ��:farhad_ashrafi@yahoo.com
��� � ژ� �����ی� ��� ���ی �� ژ� � ����� �� �� � �� �� ���ǐ Ȑ���� �� ���
�� � ی� ���ǐ ��ȡ����� � �������� ����ی�. ��������

۱۳۸۷ مرداد ۵, شنبه

تاریخ تنبک

تنبک تاریخ تمبک بنا به مستندات زیر دارای قدمتی همپای تمدنهای کهن ایران است. لازم به ذکر است که بر اساس متون مانده برجا، وجود این ساز به عنوان یک عنصر موسیقایی در تمدن عیلام تثبیت شده است. درکتاب "هزار سال وزن در موسیقی ایرانی" تالیف رضا ترشیزی ، آمده است : _ در منظومه ساسانی "یادگار- زریران" مربوط به افسانه های پهلوانی اشکانیان نام تمبک Tumbak صراحتا ذکر شده است. _ در مقاله ای تحت عنوان "موسیقی ایران از دوران کهن و عهد هخامنشیان" به متن کتاب پهلوی "خسرو پسر قباد و غلام" مربوط به زمان ساسانیان اشاره می شود که در آن نام ساز دمبک آمده است. در همان مقاله عنوان میگردد که در تمدن عیلام سازی شبیه به تنبک را مینواختند.با اینحال می توان گمانه زنیهایی را در مورد حضور این ساز در لایه های قدیمتر زمان انجام داد. درکتاب "موسیقی بین النهرین" اثر فرانسیس و گالپین، می خوانیم که در منطقه بین النهرین (سومر) و همچنین در آسیای مرکزی و در حدود هزاره های اول و دوم قبل از میلاد، طبلی ساغری شکل و برنزی جنس به نام لی لیس وجود داشته که نوع کوچک و قابل حمل آن را لی لی سو می نامیدند. لی لی سو شبیه "داربوکه" عربی بوده که درنقاشیهای متعلق به شهر تبس مصر و در عصر سلسله 18 فراعنه و حدود 1570 پیش از میلادی مشاهده شده درحالیکه بر روی زانو و زیر دست چپ مردی نوازنده قرار گرفته و با دو دست نواخته می شد. لیلیسو از جنس چوب و گل بوده و نمونه ای از آن در موزه بریتانیا نگهداری می شود. در تصویر روی یک لوحه بابلی تصویر لیلیس مشاهده می گردد. حال، با توجه به مهاجرت اقوام سومری به بین النهرین در هزاره 4 پیش از میلاد که طی مهاجرت احتمالی از هند یا آسیای مرکزی صورت گرفته و بعدها باتمدنهای اطراف خود مانند عیلام ارتباط فرهنگی و تجاری ه تمبک را در بین النهرین یا اقوام مهاجر آنجا جستجو کرد؟